Web Analytics Made Easy - Statcounter

به گزارش صدای ایران اگر یک زندگی بدون دغدغه و سرشار از آرامش می خواهید، پس دخالت کردن در زندگی دیگران را برای خود ممنوع کنید. باور کنید که همانطور که خدا به شما قدرت تصمیم گیری و انتخاب داده است، به طرف مقابلتان هم داده و او شاید به سبک و شیوه ی خودش می خواهد که زندگی کند. پس حریم شخصی ها را فراموش نکنیم و سعی کنیم که از گلیمی که داریم، پا را فراتر نگذاریم! چرا که نهایتا این مسئله موجب بی احترامی به خودمان خواهد شد! آنجا که صبر طرف مقابل را لبریز کنیم و آزادی او را بگیریم، دیگر هیچ چیز برایش اهمیت نخواهد داشت و سعی خواهد کرد که هر طور که شده شما را از زندگی خود بیرون کند.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

 


روش برخورد با افراد نمک نشناس و خائن (6 نکته موثر)



فضول ها همیشه در تلاشند تا سر از کار شما دربیاورند چون می خواهند با اطلاعاتی که از شما می گیرند سرگرم شوند. اگر این فرد فضول دوست، همکار یا یکی از نزدیکانتان باشد ممکن است بخواهد از این اطلاعات بعنوان اهرم فشار روی شما استفاده کند.



گاهی بقیه از شما می پرسند چه وقت قرار است ازدواج کنید، یا گهگاه از افراد متاهل پرسیده می شود چه زمانی قصد بچه دار شدن دارند. ممکن است از شما درباره مسائل مالی، کارهای شخصی تان یا فعالیت های مختلفتان سوال کنند. گاهی اوقات هم ممکن است یک نفر مدام از شما بپرسد چرا اینکار را کردی؟ چرا آن کار را کردی؟ این سوالات همیشه و همیشه ادامه دارند.



برخورد با یک فرد فضول کار سخت و پیچیده ای نیست. مواردی وجود دارند که باید آنها را هنگام روبرو شدن با افراد فضول و یا وقتی از شما سوالات شخصی و ناخوشایند پرسیده می شود انجام بدهید.



1- جواب دروغ ندهید

ممکن است به نظرتان برسد برای اینکه شخص فضول را از سرتان باز کنید بهترین راه این است که به او جواب دروغ بدهید؛ اما این کار را نکنید. چون برایتان دردسر می شود.



فرض کنید تازه با یک نفر آشنا شده اید و در حال شناخت همدیگر هستید. او از شما سوالی می پرسید که با آن راحت نیستید و چون دلتان نمی خواهد جواب بدهید دروغ می گویید. به این ترتیب در رابطه تان یک دروغ ایجاد می شود. حالا اگر با هم صمیمی تر شدید چه؟ به این فکر کنید که ممکن است الان برای جواب دادن به این سوال راحت نباشید ولی شاید بعدها که با هم صمیمی تر شدید این کار برایتان آسان باشد، پس دروغ نگویید.



چگونه یک آدم باحال باشیم؟ (3 گام ضروری)



اگر دروغ بگویید یا باید حقیقت را تا مدتها مخفی نگه دارید که این کار خودش آزار دهنده و ناراحت کننده است و یا باید اعتراف کنید که دروغ گفته اید. در این صورت هم باید امیدوار باشید که آن شخص تصورش از شما به هم نریزد و فکر نکند آدم نادرستی هستید. بعضی اوقات حتی ممکن است طرف مقابلتان خودش بفهمد شما دروغ گفته اید و برایتان بد شود. پس یادتان باشد، به هر روشی که می خواهید با فرد فضول مقابله کنید نباید دروغ بگویید. دروغ گفتن عاقبت خوبی برای خودتان ندارد.



2- مرزهای خودتان را بشناسید و با توجه به آنها صحبت کنید


همیشه اینطور نیست که دیگران موقع صحبت با یک نفر حد و مرزها را بدانند. شما باید خودتان مرزها را تعیین کنید و وقتی با کسی گفتگو می کنید این موارد را به او اطلاع بدهید.



تنها چیزی که موقع روبرو شدن با یک سوال ناراحت کننده و ناخوشایند باید بگویید این است:” واقعا از صحبت کردن درباره این مساله احساس راحتی نمی کنم. میشه در مورد چیز دیگه ای حرف بزنیم؟”



9 روش موثر برخورد/مواجهه با افراد دشوار در زندگی



افراد منطقی و خوش فکر حتما به این خواسته شما احترام می گذارند. آنها درک می کنند که در زندگی هر کسی مواردی وجود دارند که دلش نمی خواهد درباره شان صحبت کند و صد البته که در زندگی خود آنها هم چنین چیزهایی وجود دارد؛ پس به درخواست شما احترام می گذارند. اگر احساس می کنید طرف مقابلتان پایش را از مرزهای شما فراتر گذاشته حتما آن را گوشزد کنید.



3- از قبل جواب های آماده ای داشته باشید


آماده سازی زودهنگام می تواند جلوی اینکه در عمل انجام شده قرار بگیرید و اوضاع غافلگیر کننده شود را بگیرد. اگر مواردی وجود دارند که می دانید وقتی از آنها سوال شود احساس خوبی پیدا نمی کنید و ممکن است دست و پایتان را گم کنید، از قبل راجع به جواب هایی که می توانید بدهید فکر کنید. به این ترتیب لازم نیست دیگر در آن لحظه دنبال جواب باشید.



اکثر مواقع جمله “صحبت کردن در این مورد برایم راحت نیست” به خوبی جواب می دهد. اما اگر می خواهید جوابی بدهید که طرف مقابل دیگر در مورد آن مساله فضولی نکند می توانید به جملات دیگری هم فکر کنید.



مثلا اگر از شما بپرسند: “کی بچه دار می شوید؟” می توانید جواب بدهید: “شاید در آینده” یا بگویید: “ما قصد بچه دار شدن نداریم.

4- حقیقت فیلتر نشده را به طرف مقابلتان بگویید


یکی دیگر از روش های برخورد با افراد فضول گفتن حقیقت به آنهاست. گاهی اوقات وقتی حقیقت را به همان شکلی که هست به زبان می آورید، فرد مقابل از سوال کردن بیش از حد خودداری می کند؛ مثلا اگر از شما پرسیده شد “چرا بچه دار نمی شوید؟” در صورتی که تمایل داشته باشید می توانید حقیقت را به زبان بیاورید. به عنوان مثال بگویید: “ما یک بار بچه دار شدیم اما بچه سقط شد. برای همین بچه دار نمی شویم.



شاید ناراحت کننده به نظر برسد ولی گاهی اوقات برای مقابله با کسی که تذکر فضولی نکردن را متوجه نمی شود گفتن حقیقت با لحن قاطعانه است. به هر حال واقعیت این است که معمولا مردم وقتی از کسی سوال می کنند انسانیت و جنبه های زشت زندگی را در نظر نمی گیرند.



آموزش روش برخورد با افراد پررو (10 نکته کاملا موثر)

برخی اوقات جواب ندادن و نگفتن حقیقت بهترین کار است اما بعضی مواقع هم با گفتن حقیقت طرف مقابل را متوجه می کنید حتما دلیلی وجود دارد که شما نمی خواهید درباره این مساله حرف بزنید و نباید بیشتر از این سوال کنند. در هر صورت هر طور که راحت هستید رفتار کنید. شما چیزی به کسی بدهکار نیستید و اصلا لازم نیست خودتان را مجبور به گفتن حقیقت کنید.



5- بحث را عوض کنید

یکی از راه های خوب برای جلوگیری از فضولی دیگران و سرک کشیدنشان در زندگی شخصی مان دور شدن از بحث، تغییر مسیر مکالمه و به طور کلی عوض کردن بحث است. تنها کاری که باید انجام بدهید این است که بگویید: “دوست ندارم در این مورد صحبت کنم؛ راستی حال بچه هات چطوره؟



به این ترتیب نه تنها بحث را عوض می کنید، بلکه باعث می شوید فرد فرصت اینکه سوال بیشتری بپرسد را هم نداشته باشد. در عوض سراغ بحث دیگری می روید و مکالمه را به آن سمت هدایت می کنید.



اگر طرف مقابلتان فرد منطقی و با درکی باشد متوجه منظور شما می شود و از خواسته تان پیروی می کند؛ اما اگر این کار را نکرد و دوباره روی سوالش اصرار داشت، باید سخت گیرانه تر عمل کنید و مجددا قاطعانه بگویید که دوست ندارید درباره این موضوع صحبت کنید.



6- حواستان به سوالات خودتان هم باشد


به این فکر کنید که از دیگران چه سوالاتی می پرسید؟ این سوالات فضولی محسوب می شوند؟ اگر از دیگران سوالات شخصی می پرسید ممکن است آنها هم با پرسیدن سوالات خصوصی به این رفتار شما پاسخ بدهند.



گفتگوی مناسب با دیگران، بسته به میزان شناخت شما از یک فرد سطوح مختلفی دارد. باید شرایط و میزان صمیمیت خودتان با فرد مقابل را در نظر بگیرید و ضمنا یادتان باشد که سوالی که می پرسید ممکن است از خودتان هم پرسیده شود.



اگر اهل صحبت های راحت و صمیمانه نیستید کمی وقت بگذارید و ببینید چه سوالاتی را می توانید موقع حرف زدن با دیگران از آنها بپرسید تا فضولی هم تلقی نشوند. وقتی از قبل این سوالات را در ذهن داشته باشید دیگر نیازی نیست موقع گفتگو فکر کنید تا سوال مناسبی پیدا کنید.

منبع: صدای ایران

کلیدواژه: افراد فضول طرز برخورد طرف مقابلتان گفتن حقیقت طرف مقابل فکر کنید بچه دار

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت sedayiran.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «صدای ایران» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۳۷۸۱۰۴۵ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

زندگی سخت است آیا فلسفه می‌تواند کمک کند؟

فرارو- کی رن ستیا، استاد فلسفه در دانشگاه‌ام آی تی در کمبریج در ماساچوست است. عمده فعالیت‌های فلسفی او در زمینه اخلاق، معرفت‌شناسی و فلسفه ذهن هستند. از ستیا کتاب «راهنمای مواجهه فلسفی با میانسالی» با ترجمه «سینا بحیرایی» توسط انتشارات «مهرگان خرد» به زبان فارسی چاپ شده است. تازه‌ترین کتاب او «زندگی سخت است» نام دارد و با مضمونی فلسفی دارای فصولی در مورد ناتوانی، تنهایی، اندوه، شکست، بی‌عدالتی، پوچی و امید است. این کتاب به عنوان یکی از بهترین کتاب‌های معرفی شده از سوی نشریه «نیویورکر» در سال ۲۰۲۲ میلادی انتخاب شده است. از دیگر کتاب‌های او می‌توان به «شناخت درست از غلط» (انتشارات آکسفورد، ۲۰۱۲ میلادی) و «دلایل بدون عقل گرایی» (انتشارات دانشگاه پرینستون، ۲۰۰۷ میلادی) اشاره کرد.

به گزارش فرارو به نقل از وُکس، فلسفه چیست؟ این یک پرسش قدیمی است شاید یکی از قدیمی‌ترین پرسش‌ها در تاریخ فلسفه و هرگز یک پاسخ متفق القول درباره آن وجود نداشته است. برخی از افراد فکر می‌کنند هدف فلسفه این است که دنیا را معنا کند تا نشان دهد چگونه همه چیز به یکدیگر پیوند خورده است. برای عده‌ای دیگر فلسفه ابزاری عملی است که باید به ما بگوید چگونه زندگی کنیم. اگر شما در اردوگاه دوم قرار دارید پس منصفانه است که بگویم فلسفه را نوعی خودیاری قلمداد می‌کنید. این یک سنت فکری است که دست کم از لحاظ نظری می‌تواند شما را به سوی زندگی‌ای بهتر یا چیزی شبیه به آن راهنمایی کند.

من در کتاب خود تحت عنوان "راهنمای مواجهه فلسفی با میانسالی" نشان داده ام که فلسفه می‌تواند به ما در مواجهه با مشکلات عینی زندگی و روزمره و دست و پنجه نرم کردن با آن کمک کند.

من در کتاب ام نوشته ام "زندگی سخت است". آیا فلسفه زندگی می‌تواند در این سه واژه خلاصه شود به گمان ام می‌تواند. فیسلوفان عصر باستان مانند افلاطون و ارسطو در مورد زندگی ایده آل می‌اندیشیدند و سعی می‌کردند نقشه‌ای برای آن ارائه دهند. این می‌تواند غیر واقع بینانه و هم به نوعی خود تنبیه کننده باشد. اغلب راه درست برای نزدیک شدن به زندگی ایده آل این است که فکر کنید: "این در دسترس نیست. من نباید خود را بخاطر این واقعیت که در دسترس نیست سرزنش کنم". واقعیت آن است که خوب زندگی کردن یا تا آنجا که می‌توانید خوب زندگی کردن مربوط به مواجهه با روش‌هایی است که در آن زندگی سخت است.

بحران میانسالی یکی از آن پدیده‌های فرهنگی است که تاریخ پیدایش خاصی دارد. "الیوت ژاک" روانکاو کانادایی در سال ۱۹۶۵ میلادی مقاله‌ای با عنوان "مرگ و بحران میانسالی" و منشاء اصطلاح بحران میانسالی از آنجاست. ژاک به بیماران و زندگی هنرمندانی که بحران‌های خلاقانه میانسالی را تجربه کرده بودند نگاه می‌کرد. آنان اکثرا در دهه سوم عمرشان به سر می‌بردند و این موضوع واقعا با کلیشه بحران میانسالی امروزی سازگاری ندارد. تغییری در طرز فکر مردم در مورد بحران میانسالی ایجاد شده است. اکنون ایده این است که رضایت از زندگی افراد به شکل U با شیب ملایمی است که اساسا حتی اگر یک بحران نباشد افراد در دهه چهارم عمر خود در پایین‌ترین سطح آن شیب قرار دارند. این موضوع برای زنان و مردان صدق می‌کند و در سراسر جهان به درجات مختلف صدق می‌کند و بسیار فراگیر است. بنابراین، وقتی افرادی مثل من در مورد بحران میانسالی صحبت می‌کنند چیزی که واقعا در ذهن دارند بیش‌تر شبیه یک بیماری میانسالی است ممکن است به سطح بحران نرسد، اما به نظر می‌رسد چیزی به طور مشخص در مورد یافتن معنا و جهت گیری در این دوره میانسالی چالش برانگیز است.

بسیاری از موارد درباره بحران میانسالی وجود دارد. برخی در آن مقطع به گذشته نگاه می‌کنند و احساس پشیمانی می‌کنند. همیشه این حس وجود دارد که گزینه‌های شما محدود شده اند. این احساس وجود خواهد داشت که پیش‌تر فرصت‌هایی باز برای شما وجود داشتند و انواع مختلفی از زندگی وجود داشند که واقعا برای تان جذاب بودند، اما اکنون به روشی واضح، مادی و عینی نمی‌توانید با آن‌ها زندگی کنید. هم چنین این پشیمانی وجود دارد که همه چیز در زندگی شما اشتباه پیش رفته است شما اشتباه کرده اید اتفاقات بدی رخ داده و اکنون پروژه این است:"چگونه بقیه عمرم را در این شرایط ناقص زندگی کنم"؟ زندگی رویایی برای بسیاری از ما گزینه‌ای خارج شده از دسترس قلمداد می‌شود.

افراد هم چنین این احساس را دارند که بخش عمده زندگی درگیر روزمرگی است. به جای چیز‌هایی که زندگی را با ارزش به نظر می‌رسانند فقط یکی پس از دیگری درگیر روزمرگی هستیم. سپس مرگ به نظر می‌رسد که در فاصله‌ای قرار دارد که می‌توانید آن را با عباراتی که واقعا قابل درک هستند اندازه گیری کنید. شما این حس را خواهید داشت که یک دهه چگونه است و در بهترین حالت صرفا سه تا چهار دهه باقی مانده پیش روی تان خواهد داشت.

بخشی از احساس از دست دادن به چیزی مربوط می‌شود که فیلسوفان آن را "ارزش‌های غیر قابل مقایسه" می‌نامند. این ایده که اگر بین ۵۰ تا ۱۰۰ دلار انتخاب کنید و ۱۰۰ دلار را بگیرید لحظه‌ای پشیمان نمی‌شوید. اما اگر بین رفتن به کنسرت یا ماندن در خانه و گذراندن وقت با فرزندتان یکی را انتخاب کنید در هر صورت چیزی غیر قابل جایگزین را از دست خواهید داد.

یکی از چیز‌هایی که ما در میانسالی تجربه می‌کنیم انواع زندگی‌هایی است که نمی‌توانیم زندگی کنیم که با زندگی ما متفاوت است و هیچ جبرانی واقعی برای آن وجود ندارد و این می‌تواند بسیار دردناک باشد. فکر این که "من می‌توانستم زندگی بهتری داشته باشم همه چیز می‌توانست برای من بهتر پیش برود" تقریبا همیشه وسوسه انگیز است، اما می‌توانید این گونه فکر کنید که اگر هرگز فرزند فعلی تان را نداشتید با افراد فعلی‌ای که دوست هستید ملاقات نمی‌کردید، اما واقعیت آن است که در غیر این صورت یعنی در صورت نداشتن فرزند چند دوست دیگر داشتید که عالی بودند.

نقطه شروع آن است که با سختی‌ها بنشینیم و آن‌ها را تصدیق کنیم و سپس برای درک آن چه واقعا در حال رخ دادن است تلاش کنیم و ویژگی آن را واقعا توصیف کنیم. این با نوعی روش شناسی فلسفی مرتبط است که من آن را پذیرفته ام. بین توصیف ادبی و انسانی پدیده‌هایی مانند غم و اندوه و تأمل فلسفی تداوم واقعی وجود دارد.

اغلب آن چه تأمل فلسفی ارائه می‌دهد کمتر دلیلی بر این است که شما باید این گونه زندگی کنید و مفاهیم بیشتری را برای بیان تجربیات خود و سپس ساختار و راهنمایی نحوه ارتباط خود با واقعیت را نشان دهید. از این طریق می‌توانیم بفهمیم که چگونه فلسفه می‌تواند به عنوان خودیاری عمل کند.

دیگر خبرها

  • جواب پوچتینو به انتقادات: من همه‌‎کاره چلسی نیستم!
  • از روان تا درمان
  • زندگی با آل‌احمد در شیوه نگارش سیمین دانشور تاثیر نداشت
  • زندگی با آل‌احمد در شیوه نگارش سیمین دانشور تاثیر نگذاشت
  • مشکل صلاح کلوپ را میلیاردر می‌کند!
  • اردوغان: ارائه اطلاعات پایگاه کورجیک به اسرائیل دروغ است
  • ضرب و شتم پرستار در بیمارستان این شهر
  • زندگی سخت است آیا فلسفه می‌تواند کمک کند؟
  • ضرب و شتم شدید یک پرستار در بیمارستان چالوس/ پیگیری قضایی در حال انجام است
  • اگر می‌خواهید با افزایش سن اعتماد به نفس بیشتری داشته باشید، با این ۸ رفتار خداحافظی کنید